" دميدن روح انسانی كمالی يا روح ملكوتی و خدايی بعد از ابداع خلقت و
انشاء نسل و بعد از تسويه انسان ( يا تكامل انواعی كه بايد تدريجا به‏
انسان رشيد منتهی شود ) به عمل آمده است و بنابر اين غير از آن چيزی‏
می‏باشد كه فلاسفه يونان و عقيده جاری به عنوان جوهر و مايه حيات و مركز
حس و ادراك شناخته‏اند " .
پس در كتاب راه طی شده انكار روح نشده است . بعد در كتاب ذره‏
بی‏انتها گفته شده كه روح و امر و اراده و . . . يك سنخيت و تشابهی دارد
كه به آن معنا ، هم از نظر علمی نشان داده شده كه نمی‏شود منكر آن شد ، هم‏
قرآن كاملا ناطق به اين مطلب هست .
استاد : آنچه فرمودند ، يك مقدارش مربوط به نقش كتاب راه طی شده‏
بود و اينكه [ نوشتن ] اين كتاب روی چه نظری بوده است . اينها كه البته‏
مورد قبول است و تا حدودی كه من سراغ دارم اين كتاب در ميان همان‏
افرادی كه منكر و ضد دين بوده‏اند اثرهای خيلی خوبی داشته ، يعنی در واقع‏
توجيه كننده بوده و نقش مفيد و مثبتی داشته ، اما در عين حال اگر در يك‏
سطح ديگری انتقادی داشته باشد خود آقای مهندس هم البته [ اصراری ]
ندارند و همين طور كه گفته‏اند [ روح را ] انكار نكرده‏اند ، ديگر لزومی‏
ندارد راجع به فلسفه اين كتاب بحث كنم .
در بيان حضرت عالی ، من بايد فقط آن موضوع معاد را بالاشاره عرض كنم و
تفصيلش را برای بعد گذاشته‏ام . اين كه فرموديد در قرآن هيچ وقت از
قيامت به عنوان معاد ( يعنی عود ارواح به اجساد ) ياد نشده ، اين هم باز
يك مطلب بسيار خوبی است كه فرموديد و از نظر جناب عالی يك فكر
ابتكاری است كه فرموديد ولی فكر ابتكاری‏ای است كه در عين حال خيلی‏
سابقه دارد ، يعنی عده ديگری همين حرف را در باب معاد زده‏اند . مثلا
مرحوم مجلسی می‏گويد : " اجماع همه اهل اديان است بر عود ارواح به اجساد
" . ايشان اعتراض كرده‏اند كه كجا چنين اجماعی وجود دارد و اصلا ما
كلمه‏ای در يك جا داريم كه عود ارواح به اجساد باشد ؟
من حالا اين را می‏خواهم عرض كنم كه با اينكه اين كلمه در قرآن نيامده ،
پس چطور شده اين حرف را زده‏اند ؟ اينها كه اين حرف را زده‏اند از اينجا
زده‏اند ( منشأش را می‏خواهم بگويم بدون اينكه بخواهم آن را صحيح بدانم )
گفته‏اند از يك طرف قرآن به دلايلی كه ما در جلسات پيش عرض كرديم‏
معتقد به بقای روح است و در كمال صراحت بيان می‏كند كه انسان در فاصله‏
مردن تا قيامت باقی است با اينكه بدنش متلاشی است ، روح انسان باقی‏
است ، يا متنعم است و يا معذب ، كه اين فاصله را