نظريات مختلف درباره معاد

همين طور كه عرض كردم بعضی گفته‏اند آن معادی كه با عقل می‏شود قبول كرد
، تنها معاد روحانی است و بس ، معاد جسمانی از نظر عقل و علم قابل‏
توجيه نيست . نمی‏خواهند بگويند محال است ، می‏گويند ما راهی برای‏
اثباتش نداريم . همان جمله معروفی است كه بوعلی سينا روی عقايد و
مبانی‏ای كه خودش راجع به روح ( 1 ) داشته گفته است ، معتقد شده كه‏
انسان كه می‏ميرد ، تنها روح او ( كه فقط همان عقل اوست ) باقی می‏ماند و
بقيه قوا همه امور مادی و جسمانی است : خيال قوه جسمانی است ، حس قوه‏
جسمانی است ، حافظه قوه جسمانی است ، تمام اين قوا جسمانی است . روح‏
انسان هم سعادت و شقاوت دارد ، هر اندازه حقايق بيشتر و صحيح‏تر و
عاليتری را درك كرده باشد و هر اندازه ملكات بيشتری كسب كرده باشد
سعادت بيشتری دارد ، و هر اندازه كه در جهل و مخصوصا در جهل مركب فرو
رفته باشد شقاوت و رنج روحی بيشتری دارد . ولی اينها گفته‏اند : اما
انبياء مطالب ديگری در باب معاد گفته‏اند و آن غير از اين است كه ما
می‏گوييم و ما در آن مسائل فقط متعبد به قول شارع هستيم .
يك نظر ديگر نظر محدثين ماست . محدثين ما معتقدند به قول خودشان به‏
معاد جسمانی . البته ما هم می‏گوييم معاد جسمانی ولی آنها به شكل خاصی‏
تعبير می‏كنند . آنها معتقدند هيچ فرقی بين دنيا و آخرت نيست غير از
دفعه دوم بودن ، يعنی همين وضع زندگی‏ای كه شما امروز داريد می‏بينيد ،
همين خورشيد در وضعی كه هست ، ماه در وضعی كه هست ، زمين در وضعی كه‏
هست ، همين عالم مجموعا در وضعی كه هست ، همينها بار ديگر با همين‏
نظامات و با همين خصوصيات تكرار می‏شود ، فرقش با حالا اين است كه آن‏
دفعه دوم است و اين دفعه اول . ما يك دفعه الان وجود داشتيم ، دفعه ديگر
هم بعد وجود پيدا می‏كنيم . چون اكثر ، قائل به روح هم بوده‏اند ، گفته‏اند
كه چون روح انسان در وقت مردن از بدن جدا می‏شود و از طرف ديگر ما داريم‏
كه مرده‏ها از قبرها زنده می‏شوند ، پس لابد معنايش اين است كه روحها به‏
اين بدنها عود می‏كنند .

پاورقی :
. 1 يعنی تنها عقل نه ساير قوای روحی . قوه عاقله را مجرد و قوه مستقل‏
می‏دانسته‏اند .